کندل استیک یا نمودار شمعی چیست و چه کاربردی دارد؟
به علم بررسی نمودارهای قیمتی و پیش بینی حرکت بازارها توسط انواع نمودار را علم تحلیل تکنیکال میگویند که این علم را به صورت کلی میتوان به سه روش ذیل توضیح داد:
- تحلیل نوسانهای گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
- تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخصهای تکنیکال
- روشی برای پیش بینی قیمت کالاها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار
کندل استیک (نمودار شمعی)
برای پیش بینی آینده هر سهم به تحلیل نمودارهای قیمتی نیاز است که این کار با استفاده از نمودارها صورت میپذیرد. تجزیه و تحلیل هر نمودار با استفاده از روشهای مختلفی انجام میشود. در این مقاله ابتدا روشهای نمایش نمودارهای قیمتی معرفی و مقایسه شده و سپس در رابطه با شیوه نمایش کندل استیک (شمعی) صحبت میشود.
روش های نمایش قیمتی
- روش میلهای (OHLC)
- روش خطی
- روش کندل استیک (شمعی)
۱-روش میله ای (OHLC)
این سیستم از چهار قسمت قیمت آغازین (Open)، بیشترین قیمتی که در یک بازه معاملاتی در آن سهم صورت میگیرد (High)، کمترین قیمتی که در یک بازه معاملاتی در آن سهم صورت میگیرد (Low)، قیمت بسته شدن یا پایانی (Close) تشکیل شده است. در این نوع نمایش اطلاعات معاملات (اعم از روزانه – هفتگی – ماهانه -سالانه) بصورت یک میله نمایش داده میشود. هر میله نمایانگر معاملات آن روز، هفته یا ماه سهام است که به در ادامه به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد. هر میله نشان دهنده اطلاعات خرید و فروش بازه معاملاتی است بدینگونه که خط راست میله بیانگر قیمت باز شدن (open) و خط سمت چپ بیانگر (close) میباشد. بیشترین قیمت معامله شده در بالای میله و کمترین آن در پایین میله قرار میگیرد. بطورکلی هرگاه قیمت آغازین از قیمت پایانی (بسته شدن) پایینتر باشد معاملات آن روز مثبت (صعودی) و هرگاه قیمت آغازین از قیمت پایانی بالاتر باشد معاملات آن روز منفی (نزولی) خواهد بود. شکل زیر نشان دهنده مشخصات یک میله است.
در شکل بعدی میله نزولی و صعودی به تصویر کشیده شده است.
نمونه یک سیستم میلهای:
یکی از معایب سیستمهای میلهای عدم توانایی در نشان دادن الگوهای قیمتی است.
۲- نمایش خطی
در این سیستم تنها قیمتهای بسته شدن (پایانی) در هر بازه معاملاتی استفاده میشود بطوری که سایر اطلاعات آن بازده معاملاتی بی اهمیت بوده و کاربردی در این سیستم ندارد. نمونه یک سیستم خطی به شرح زیر است:این مطلب را حتما بخوانید: کندل دوجی چیست و انواع آن کدامند؟
همانگونه که اشاره شد این سیستم نمای خوبی از اطلاعات بازه معاملاتی در اختیار تحلیل گران قرار نمیدهد. اما کاربرد مهم این سیستم، تشخیص شکست سطوح مقاومتی و حمایتی است.
۳- سیستم نمایش شمعی (کندل استیک)
این سیستم نمایش اولین بار توسط ژاپنیها مورد استفاده قرار گرفت و چون شکل استفاده شده شبیه شمع (candle) بود
به آن کندل استیک نیز گفته میشود. این روش دقیقا از همان اطلاعات سیستم میلهای بهره می-برد. در نمایش میلهای نیز همه میلهها با هم برابر نیستند. در سیستم کندلی (شمعی) برخلاف سیستم میلهای ک مشخصه دیگری اضافه شده که به آن بدنه (body) میگویند. body به فاصله میان قیمت آغازین و قیمت پایانی گفته میشود که به صورت یک مستطیل در این بازه است. در صورتی که قیمت باز شدن از قیمت بسته شدن بزرگتر باشد به آن کندل صعودی (مثبت)، در صورتی که قیمت پایانی از قیمت آغازین کمتر باشد به آن کندل نزولی یا منفی میگویند. ضعف نمودار خطی در نمایش نقاط ورود و خروج و عدم توانایی نمودار میلهای در نشان دادن وضعیت واقعی بازار منجر شد تا ماهیت بصری این دسته از نمودارها بسیار مورد توجه قرار بگیرد. هر یک از شمعها نام خاصی دارند که شناخته شدهترین آنها بصورت زیر است:
- Long days: نموداری با سایههای کوتاه و بدنه بزرگ که نشان دهنده قدرت بازار است.
- فرفره: نموداری با سایههای بلند و بدنه کوچک
- دوجی: نقاط آغاز و پایان منطبق بر هم
انواع آرایش شمعها منجر شده تا در گروهبندیهای مختلفی قرار بگیرند. الگوهای بولیش صعودی و الگوهای بیریش نزولی از یک، دو یا سه شمع در انتهای روند صعودی یا نزولی تشکیل شدهاند که منجر به چرخش مسیر سهم در خلاف جهت موجود میشوند.
در ادامه به بررسی مثالهایی از هر الگو پرداخته خواهد شد:
۱- الگوهایی با یک شمع
پر واضح است که نمودار مربوطه چنان قوی است که حتی در یک واحد زمانی میتواند روند الگو را تغییر دهد. الگوی «چکش» و «مرد آویزان» دو نوع مثبت و منفی در نمونه هستند. در صورتی که بدنه چکش سبز باشد صعود اندکی قطعیتر و اگر بدنه دارآویز قرمز باشد نزول اندکی قطعیتر میشود. این الگو یک بدنه اصلی کوچک اما سایههای پایینی بلند دارد. طول سایه پایینی تقریبا دو برابر بدنه است. ظهور الگوی مرد آویزان بعد از یک روند صعودی، اعلام خطری برای شروع یک روند نزولی (یا اصلاح در یک روند صعودی) است و ظهور الگوی چکش بعد از یک روند نزولی، احتمالی شروع روند صعودی را قویتر میکند.
۲- الگوهایی با دو شمع
الگوهای مختلفی در این دسته قرار دارند که از جمله آنها میتوان به الگوی «پوشای صعودی»، که در روندی کاهشی تشکیل شده، و «پوشای نزولی»، که در روندی افزایشی تشکیل میشود، اشاره کرد. این الگوها از دو شمع متوالی با رنگهای متضاد بدست میآیند بدین شکل که اگر دو کندل پشت سر هم با رنگهای متفاوت قرار بگیرند و کندل دوم، کندل اول را بپوشاند چرخشی در روند جاری ایجاد شده و شروع روند جدید یا اصلاح در روند موجود رقم میخورد.این مطلب را حتما بخوانید: کندل چیست و انواع آن کدامند؟
۳- الگوهایی با سه شمع
الگوی «ستاره صبحگاهی» و «ستاره شامگاهی» از معروفترین الگوها در این دستهبندی به شمار میروند. ستاره صبحگاهی نشاندهنده صعود قیمت بوده و به معنی برتری یافتن فشار خرید به بازار است. کندل با بدنه سیاه به معنای بازار نزولی است اما کندل کوچک بعدی بدین معناست که فروشندگان توانایی پایین آوردن قیمت را ندارند و در نهایت در کندل سفید سوم، پیروزی خریداران نشان از چیرگی آنها در بازار میدهد.
ستاره شامگاهی نیز در موقعیتی عکس ستاره صبحگاهی، در انتهای یک روند صعودی رخ میدهد و پایان یک روند مثبت یا شروع اصلاح در یک روند مثبت را اعلام میکند.
نکته حائز اهمیت آن است که هر یک از این الگوها اگرچه بسیار ارزشمند میباشند اما به تنهایی اعتبار کافی برای تکیه به آنها وجود ندارد. در واقع، الگوهای شمعی در محدودههای حساس روندها، کانالها، الگوهای کلاسیک و … میتوانند به کمک تحلیلگر آمده و فرآیند تحلیل را آسانتر کنند. بنابراین اگرچه شناخت الگوهای شمعی و بکارگیری آنها اهمیت بسزایی دارد اما تحلیل سهم و مشخص نمودن نقطه ورود و خروج، مستلزم شناخت کافی از سایر ابزارهای تحلیل کاربردی میباشد.